حکیم طوس (فردوسی)

نباشد همی نیک و بد پایدار           همان به که نیکی بود یادگار

دراز است دست فلک بر بدی        همی نیکویی کن اگر بخردی

چو نیکی کنی نیکی آید برت          بدی را بدی باشد اندر خورت

چو نیکی نمایدت کیهان خدای        تو با هر کسی نیز نیکی نمای

مکن بد که بینی به فرجام بد          زبد گردد اندر جهان نام بد

به نیکی بباید تن آراستن               که نیکی نشاید زکس کاستن

وگر بد کنی جز بدی ندروی         شبی در جهان شادمان نغنوی

نخواهیم  کین بوم ویران کنند           همی غارت از شهر ایران کنند

نخوانند بر ما کسی آفرین            چو ویران بود بوم ایران زمین

دریغ است ایران که ویران شود     کنام پلنگان و شیران شود.

 

حماسه سرای بزرگ ایران،حکیم ابوالقاسم فردوسی در اوایل قرن چهارم هجری( سال 319 خورشیدی)، در روستای پاژ از توابع توس خراسان  و در خانواده ای دهقان چشم به جهان گشود و در اواخر قرن چهارم(سال 397 خورشیدی)،در سن 78 سالگی، چشم از جهان فرو بسته و در همان زادگاه خویش به خاک سپرده شد. شاهنامه پرآوازه ترین سروده ی فردوسی و بزرگترین رزم نامه جهان بوده که در بردارنده ی تاریخ ایران باستان است.  (واژه ی دهقان در عصر فردوسی به معنی ایرانی تبار و همچنین به معنی مالک روستا یا رئیس شهر بوده است .)

در خصوص چگونگی وارد شدن فردوسی به عرصه ی ادبیات باید چنین گفت:

پس از تصرف ایران بوسیله ی اعراب در اوایل قرن اول هجری ،اعراب سعی داشتند خط و زبان خود را بر مردم ایران تحمیل نمایند که در رابطه با تغییر خط ایرانیان از پهلوی به عربی توفیق یافته و در خصوص تغییر زبان نیز به پیشرفت هایی نائل گردیدند . اما از آنجائیکه همواره در طول تاریخ ، دست به دست شدن حکومت ها در شهرها صورت گرفته و روستاها بدلیل دور بودن از مسائل و کشمکش های سیاسی، نقش ویژه ای در حفظ فرهنگ سرزمین ایران داشتند ،این بار نیز روستاها نقش شایسته ای در زنده نگه داشتن زبان فارسی داشته و زبان فارسی با همین پشتوانه توانست (حداقل بصورت گفتاری و در مقام محاوره) در برابر زبان عربی ، پایدار بماند.

از قرن سوم هجری به بعد ، و با روی کار آمدن سلسله ی سامانیان (که از دوستداران زبان فارسی بودند) ، تولد دوباره ای برای زبان  فارسی پدید آمد و این تولد تبدیل به یک جنبش ادبی در بین دوستداران زبان فارسی گردید که مرکز این جنبش خراسان و سرزمین های ماوراء النهر(تاجیکستان امروزی)بود . این جنبش ادبی که از قرن سوم شروع شده و در قرن چهارم به اوج خود رسید ،توانست پدیدآورنده ی شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان زبان فارسی گردد و این سرایندگان و نویسندگان با آفرینش ادبی خود ، زبان پارسی را (که تحت تاثیر زبان عربی کم رنگ شده و از حالت ادبی و فرهنگی خارج شده بود) ،توانی دوباره و روزافزون بخشیدند و بصورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند.

آغاز زندگی فردوسی همزمان با جنبش ادبی مورد اشاره بوده و وی از همان روزگار کودکی شاهد کوشش های مردم پیرامونش برای پاسداری از ارزش های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت کوش همان راه شد .

فردوسی سرودن بخش هایی از شاهنامه را در زمان جوانی و بر اساس داستان های کهنی که در داستان های گفتاری مردم ( داستانهایی چون داستان رستم و سهراب – رستم و اسفندیار – بیژن و منیزه – سیاوش) باقی مانده بود آغاز نموده و در سن چهل سالگی به تشویق یکی از دوستانش بر آن شد که کار ناتمام دقیقی توسی (شاعر معرف دوره ی سامانیان) را به پایان رساند.

دقیقی توسی : نخستین سراینده ی شاهنامه بود که بر مبنای شاهنامه ی ابومنصوری ، در حال به نظم درآوردن داستانهای کهن پارسی در دیوانی به نام گشتاسب نامه بود و هزار بیت درباره ی داستان گشتاسب(پسراسفندیار یا همان اردشیردرازدست) و ظهور زرتشت سرود که به دست غلام خود کشته شد و به اتمام شاهنامه کامیاب نشد. و کار به نظم درآوردن شاهنامه ناتمام ماند .

 شاهنامه ی ابومنصوری : کتابی بود که به زبان نثر به بیان داستان های کهن فارسی می پرداخت . این کتاب به دلیل اینکه به دستور و سرمایه ی ابومنصور محمد ابن عبدالرزاق توسی (حاکم وقت خراسان) در سالهای 339 تا 345 هجری فراهم آمده بود به شاهنامه ی ابومنصوری شهرت دارد . اصل این کتاب از بین رفته و تنها مقدمه ی آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی از نسخه های خطی شاهنامه موجود است.

 پس از ماجرای کشته شدن دقیقی و ناتمام ماندن کار به نظم درآوردن شاهنامه ی ابومنصوری، فردوسی کار به نظم درآوردن داستانهای منثور شاهنامه ی مذکور را شروع و پس از متحمل شدن زحمات فراوان توانست در سال 372 خورشیدی (384 قمری) کار به نظم درآوردن شاهنامه را به پایان رساند.شایان ذکر اینکه فردوسی هزار بیت شعری را که دقیقی سروده بود ،عینا در شاهنامه ی خود آورده و در مقدمه ی آن ابیات تصریح نموده که دقیقی را در خواب دیده و به خواسته ی دقیقی ابیات منظوم او را در داخل اشعار خود آورده است.

فردوسی ویرایش نخستین شاهنامه را همزمان با انقراض سلسله ی سامانیان و روی کار آمدن سلطان محمود غزنوی به پایان رسانید و آن را به دربار غزنه ،نزد سلطان محمود فرستاد .به گفته ی فردوسی ،سلطان محمود ((نکرد اندر این داستانها نگاه)) و پاداشی هم جهت قدردانی برای او نفرستاد . پس از این موضوع فردوسی بخش های دیگری نیز به شاهنامه افزود که این بخش ها بیشتر در گله و انتقاد از سلطان محمود و بیانگر تلخ کامی فردوسی از اوضاع زمانه است.

بخش های اصلی شاهنامه

موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.

دوره اساطیری(افسانه ای) :

این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.

در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.
نکته مهم و قابل توجه اینکه: در برخورد با داستانهای اساطیری شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری ،فقط به ظاهر داستانها نباید بسنده کرد . زبان قصه های اساطیری ،زبانی آکنده از رمز و سنبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، از شکوه و غنای آنها تا حد قابل توجهی می کاهد.
دوره پهلوانی :

دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشینند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.

پادشاهان کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.

سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود. (تاریخ ظهور زرتشت را 258 سال قبل از حمله ی اسکندر مقدونی به ایران می دانند که برابر است با سال 558 قبل از میلاد).

مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود( شغاد) از بین می رود و سیستان به دست بهمن (پسر اسفندیار) با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.

دوره تاریخی :

این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا (پسر داراب) به پادشاهی می رسند. در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را (که همان داریوش سوم است) می کشد و به جای او بر تخت می نشیند .پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد.

علاوه بر موارد گفته شده ،برابر گزارش منتشره بر روی سایت ایرنا (3/10/1390)،دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زاهدان(خانم مریم خلیلی جهان تیغ) در همایش بین المللی بزرگداشت حکیم فردوسی، در خصوص شاهنامه چنین گفته است: از 60 هزار بیت شاهنامه، بیش از پنج هزار بیت آن دارای مضامین ارزش های دینی و اخلاقی است و فردوسی در این کتاب، نه تنها یک حماسه پرداز، بلکه به عنوان یک حکیم بزرگ و روشن بین چهره نمایانده است.

در پایان نکته ی شایان ذکر اینکه  سرودن شاهنامه در شرایطی که زبان فارسی رو به نابودی و فراموشی می رفت شاهکاری بود که توانست روح تازه ای در کالبد زبان فارسی بدمد و کلمات و واژگان پارسی را تا امروز زنده نگه دارد . اگرهمت و  تلاش   فردوسی  و دیگر افراد دوستدار زبان پارسی نبود شاید امروز اثری از زبان فارسی باقی نمی ماند  و همانطور که  خط پارسی به خط عربی تغییر یافت ، شاید زبان و گویش پارسی نیز به صورت کامل به عربی تغییر می یافت و همانند اتفاقی که در کشورهایی چون : مصر ، سوریه و عراق رخ داد ، سرزمین ما ایران نیز اکنون بعنوان یک کشور عرب زبان شناخته می شد  .

اهمیت فردوسی در آن است که با آفرینش اثر حماسی خود نه تنها زبان فارسی  بلکه همه فرهنگ ،آداب و سنن و اصالت ایرانی را جاودانه نموده است.

منابع :

 دانشنامه ی آزاد رشد

دانشنامه آزاد ویکی پدیا

شاهنامه فردوسی

لغت نامه ی دهخدا

جهت آگاهی از چگونگی سیر زبان فارسی از دوره ایران باستان تاکنون ، می توانید به مقدمه آورده شده در صفحه ی زبان و گویش مردم روستای کهنه   مراجعه فرمائید.