صفاریان 

( تاریخ حکومت صفاریان از سال 239 تا 381 شمسی (247 تا 393 قمری) ( 861 تا 1003 میلادی) ، مدت حکومت 142 سال ، مرکز حکومت آنان شهر زرنج در سیستان.)

سلسله صفاریان بر خلاف سلسله هایی چون سلسله طاهریان و سامانیان( که از عمال خلفای عباسی به شمار می آمدند) هیچ رابطه حسنه ای با خلفا نداشته و هماره با آنها در ستیز بودند. اوج قدرت و دولت ايشان در زمان يعقوب لیثو برادرش عَمرولِيث بود که نواحي خراسان –سیستان-طخارستان – کرمان – کابل و خوزستان رابه اختيار گرفتند.صفّاريان نخستينسلسله ايراني بودند که فارسي‌گويان را گرامي داشتند. با شرح و نقل پهلواني‌ها وداستان هاي کهن در زمان ايشان، مقدّمات جمع آوري و نظم شاهنامه، در دوران‌هاي بعدفراهم آمد.

چگونگی تاسیس و انقراض سلسله صفاریان:

یعقوب بن لیث بنیانگذار و مقتدرترین امیر صفاری پسر رویگری است سیسیتانی از دهی به نام قرنین .یعقوب در زمان جوانی از قرنین به شهر زرنج آمد و پیش رویگری دیگر به روزی پانزده درهم قبول مزد نمود اما چون بذال و جوانمرد بود از همان اوایل جوانی هر چه می یافت با یاران و همشهریان خود می خورد و در عوض دل ایشان را با خود یکی می کرد . هوش سرشار و همت بلند نگذاشت که یعقوب در شغل رویگری بماند و به این حرفه عمر بگذراند ،به همین سبب با یارانی که از جوانی بدست آورده بود در عده عیاران و راهزنان درآمد ولی در این راه هم به شهادت همه مورخین از جاده انصاف قدم فراتر ننهاده و در دزدی و راهزنی از رعایت جوانب مردانگی و بلندنظری سر نمی پیچید و در این حال بود تا آنکه در سال 232 قمری با همدستان خویش به خدمت صالح بن نصر (فردی که بر علیه حکمران ناحیه بست در سیسیتان قیام کرده بود) پیوست و به معیت هم بر شهر بست مسلط شدند . صالح فرماندهی سپاه خود را بر عهده یعقوب گذاشت و این اول شروع اهمیت و اعتبار یعقوب بود .

در سال 238 قمری، صالح ، یعقوب و سردار دیگری به نام درهم را به جنگ عمار که رییس شورشیان سیستان به شمار می رفت ، فرستاد . که در این مبارزه عمار مغلوب شده و شکست را پذیرفت.

پس از آن عمار در سال 239 قمری با حکمران سیستان متحد شده و بر صالح حمله برد ، گرچه صالح در ابتدا شکست یافت لیکن عاقبت به یاری یعقوب و برادرش عمرو و دیگر سرداران سیستانی بر عمار و حکمران سیستان پیروز شدند اما چون صالح خواست سرای والی سیستان را بدست سپاهیان خود غارت کند یعقوب و یاران او زیر بار نرفتند و گفتند که صالح تاکنون بیش از هزار درهم از اموال سیستانیان را غارت کرده و باز به فکر غارت دیگری است و این خلاف جوانمردی است که بگذاریم سرای حکمران سیستان را به یغما ببرد. صالح چون از این ماجرا اطلاع یافت گریخت .یعقوب و برادران و یاران او به تعقیب صالح شتافتند و جنگی سخت درگرفت صالح شکست خورد و طاهر یکی از برادران یعقوب نیز در این واقعه که به سال 244 قمری اتفاق افتاد ،کشته شد . پس از فرار صالح لشکریان با درهم به امیری بیعت کردند و یعقوب همچنان سپهسالار لشکر باقی ماند و در خدمت درهم در جنگ با شورشیان سیستان و مخالفین دیگر دلاوری ها و کفایت های بسیار به خرج داد تا آنجا که همه سپاهیان شیفته و جان نثار او شدند . این موضوعات باعث شد درهم بر جاه و محبوبیت یعقوب رشک برد و جمعی را مامور کشتن او کرد . یکه مرد سیستانی از این توطئه آگاه شد لذا مخالفین را کشت و درهم را در زندان انداخت و خود در محرم سال 247 از طرف لشکر و مردم سیستان به امارت منصوب و سلسله صفاریان را بنیان نهاد.

 

یعقوب لیث بنیانگذار و مقتدرترین امیر صفاری در سال 265 قمری در جندی شاپور خوزستان و به مرض قلنچ درگذشت و پس از وی ،عمرو لیث(برادر یعقوب) که ایشان نیز همانند برادر مردی بلندهمت ،بخشنده،بیداردل،باسیاست ،باهوش و باتدبیر بود ،به امارت رسید.لشکر عمرو در سال 287 قمری ،به واسطه حیله و نیرنگی که امیر اسماعیل سامانی (بنیانگذار و اولین امیر سلسله ی سامانی ) به کار بست شکست خورد و عمرو لیث بوسیله یاران امیر اسماعیل سامانی اسیر و از طرف وی به نزد معتضد (خلیفه عباسی) در بغداد فرستاده شد و تا سال 289 در حبس بود .

در سال 289 معتضد آن خلیفه کینه توز عباسی هنگامی که در حال احتضار بود ، یکی از خادمان خود را خواست و چون دیگر قدرت تکلم نداشت به اشاره و گذاشتن دست بر روی گلوگاه و یک چشم خود به او فهماند که عمرو را بکشد چرا که عمرو لیث از یک چشم محروم بود. خادم نخواست که دست به خون عمرو بیالاید بخصوص اینکه معتضد در حال مرگ بود به همین جهت از اجرای دستور او خودداری نمود. پس از اینکه بعد از مرگ معتضد، مکتفی به خلافت بغداد رسید ، از وزیر خلیفه حال عمرو را پرسید . وزیر گفت در حیات است و مکتفی که در ایام اقامت در ری ، از عمرو نیکی ها دیده بود بسیار خوشحال شد اما وزیر تیره دل بصورت پنهانی ،فردی را برای قتل عمرو به زندان فرستاد و به مکتفی چنان فهماند که او قبل از رسیدن خلیفه به بغداد به قتل رسیده بوده است .

فرمانروائی سلسله صفاریان پس از اسارت و مرگ عمرو لیث (289 قمری)، تنها به مناطق محلی سیستان محدود گردید .آخرین امیر از سلسله صفاری ابواحمدخلف بن احمد است که از سال 352 تا سال 393 قمری بر سیستان امیر بوده لیکن در سه سال آخر امارت خود با سلطان محمود غزنوی در ستیز بوده و نهایتا تسلیم محمود غزنوی شده است .ابتدا سلطان غزنوی او را به گوزگانان فرستاد لیکن چون بعدها فهمید که او با ایلک خان افراسیابی (که از مخالفین غزنویان بود) رابطه دارد ، دستور داد او را زندانی کنند و خلف در سال 399 قمری ، بعنوان آخرین شاهزاده معروف خاندان صفاری در زندان مرد .

درباره منابع